
این روزها بحث دسترسی برخی افراد با موقعیت سیاسی یا شرایط کاری خاص به اینترنت بدون فیلتر یا با محدودیت کمتر به بحث سیاسی روز تبدیل شده است.
سید آرش وکیلیان – دکتری. در سیاست فرهنگی – در یادداشتی به آن اشاره شده است: اولاً من می خواهم به طور کامل از این موضوع بگذرم و کاری ندارم که حق با کدام طرف است. فیلترینگ ابزار حاکمیتی ضعیفی است و استفاده گسترده از آن در کنار تمرکز مخالفان، موجب غفلت کامل از موضوع اساسی حاکمیت ملی فضای مجازی شده است.
برای درک بهتر شرایط یک مثال مصنوعی می زنم. فرض کنیم در شهر ما علاوه بر خدمات تاکسی اینترنتی موجود، سرویس جهانی مانند اوبر با کیفیت بهتر، خدمات ارزان تر و تجربه جهانی وجود داشت و در بین مردم محبوبیت داشت. البته این سرویس مشمول قوانین و مقررات کشور اعم از بیمه، مالیات و ترافیک نبود.
دولت با این خدمات چه باید بکند؟
مورد اول – از آنجایی که این سرویس محبوب است و به طور گسترده توسط مردم استفاده می شود، آن را رایگان بگذارید. نتیجه این وضعیت از یک سو ورشکستگی سرویس داخلی و از سوی دیگر افزایش جرمی که این خدمات را پوشش می دهد خواهد بود. (در واقع، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی محلی بدون حمایت دولت نمیتوانند در مقیاس ملی ادامه دهند و پلتفرمهای خارجی مانند اینستاگرام مسئول ترویج جرایمی مانند قمار آنلاین با تیراژ سالانه دهها هزار نفر هستند.)
مورد دوم – دولت باید این سرویس را به طور کامل ممنوع کند و کاربران را از اتصال به آن مسدود کند. در شرایطی که کاربران می توانند با ابزارهایی برای جلوگیری از فیلتر شدن و صرف هزینه بیشتر از آن استفاده کنند و البته اطلاعات هویتی آنها ناشناس باقی می ماند، این سیاست منجر به نتایج مضر ناخواسته می شود. در نتیجه هم مصرف کنندگان از این وضعیت ناراضی هستند و هم دولت به هدف خود نمی رسد. (این وضعیتی است که در روش فیلتر عمومی با آن مواجه می شویم.)
وکلا مرکز ملی فضای مجازی: سناریوی سوم – دولت سرویس را رها می کند اما به دنبال رانندگان مقصر می رود. بدیهی است که این رژیم تا حدودی بهینه بوده و عواقب زیانبار کمتری دارد و نارضایتی کمتری را به دنبال دارد، اما اجرای موفقیت آمیز آن منوط به همکاری سرویس عوارض اینترنتی خارجی با مراجع قضایی در شناسایی مجرمان است. اما اگر پلتفرم درگیر نباشد، این رویه چندان موفق نخواهد بود. (این چالشی است که ایران برای پلتفرم های خارجی در مقایسه با کشورهای همسایه مانند ترکیه و عربستان سعودی دارد.)
وضعیت چهارم – سیاست بهتر این است که دولت با همکاری خودروسازان، شهرداری ها، نیروی انتظامی و … امکانات و امتیازات زیادی را برای تاکسی های اینترنتی داخلی فراهم کند و از سوی دیگر کار را برای سرویس های خارجی و تاکسی های مرتبط با آنها سخت کند.
این سیاست در دست بررسی از زمان ایجاد شورای عالی فضای مجازی تا مصوبات اخیر در دولت دکتر است. با توسعه شبکه داخلی، ایجاد اختلاف قیمت بین ترافیک داخلی و خارجی، تقسیم درآمد به نفع بسترهای داخلی، حمل و نقل ترافیک، نگهداری زیرساخت ها و سایر روش ها، چارچوبی کلی به نفع خدمات داخلی شکل می گیرد.
اما در عمل به دلیل تضاد منافع اقتصادی و سیاسی بین فعالان موثر، تفاوت و ابهام بین سیاستها، عدم حمایت اجتماعی مؤثر، ضعف فناوری و عدم اعتماد به خدمات داخلی، اشتباه در مدل قیمتگذاری، عدم احراز هویت و سایر عوامل، مجموعه تلاشها بهویژه در خصوص شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام با شکست مواجه شده است.
اکنون می توان نبرد ناموفق فیلترینگ و رفع فیلتر را ادامه داد که در نهایت بازی در دو سناریوی اول یعنی. رفع فیلتر یا ادامه فیلتر یک بازی بازنده است و در حالی که این نبرد اصلی ترین مناقشه سیاسی کشور نیست، امیدی به بهبود مدیریت سایبری نیست.
اما اقدام معقول، تمرکز بر تعمیق حاکمیت فضای مجازی با مجموعه ای از پلتفرم های اصلاحات حقوق مدنی و کیفری، تقویت مقررات، اصلاح مدل تعرفه شبکه به نفع ترافیک داخلی، پشتیبانی از زیرساخت های خدمات داخلی، حل مشکل هویت، ارتقای کیفیت و اعتماد بسترهای داخلی، تقویت تعاملات خارجی، شفافیت راه حل های جایگزین جریمه قضایی، تمرکز بر راهکارهای جریمه جایگزین است. مشکل اینجاست که این مجموعه اقدامات برای ذینفعان اقتصادی و سیاسی هم دشوار و هم غیرجذاب است، بنابراین نهادها و افراد کمی مایل به اجرای سیاست های صحیح حاکمیت فضای مجازی هستند.
انتهای پیام
منبع خبر: https://www.isna.ir/news/1404090804494/%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D9%88-%DA%86%D8%A7%D9%84%D8%B4-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%84%DB%8C

